اقتصاد خوشبختی و روانشناسی ثروت 1

"پارادوکس عید پاک" نشان می دهد که هیچ ارتباطی بین رشد اقتصادی یک جامعه و خوشبختی کلی اعضای آن وجود ندارد ، اما جوامع ثروتمند و مردم شادتر از کسانی هستند که درآمد کم دارند. با استفاده از داده های اخیر از تشخیص اجتماعی (www.diagnoza.com) و چندین تحقیق در مورد گروه های وسیع تر از کشورها ، چند فرضیه راجع به رابطه بین درآمد و بهزیستی روانشناختی در سطح خرد و کلان تأیید می کنم. عامل اصلی که الگوی رابطه را متمایز می کند ، سطح درآمد است. در جوامع و افراد فقیر ، درآمد بر رفاه تأثیر می گذارد اما در جوامع ثروتمند و افراد ، جهت رابطه معکوس می شود: بهزیستی درآمد را تعیین می کند. هنگامی که درآمد برای تأمین نیازهای اساسی بسیار کم باشد ، شادی خریداری می شود و هنگامی که درآمد نیازهای اساسی را برآورده می کند ، خوشبختی درآمد کسب می کند. مطالعه علمی ثروت همیشه در اختیار اقتصاددانان بود. از طرف دیگر ، خوشبختی اخیراً طیف خوبی از مطالعه تجربی نداشته است. تا نیمه دوم قرن بیستم ، تقریباً فقط فیلسوفان درباره خوشبختی نوشتند ، و فقط در دهه 1960 توجه تحقیقات روانشناختی و جامعه شناختی را به عنوان عنصر مهم یک ساختار کلی تر - بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی جلب کرد. همه این کار با این سؤال آغاز شد: بهزیستی روانشناختی به چه چیزی بستگی دارد؟ پول البته به عنوان یکی از منابع بالقوه خوشبختی دیده می شد. در همین حال ، چند سال بعد ، اقتصاددانان از موضوع ذهنی 1 استفاده کردند این نسخه انگلیسی مقاله "Ekonomia szczęścia i psychologia bogactwa" است که در Nauka ، 2012 ، 1 ، 51-88 منتشر شده است. منبع : http://ulvis.net/NdH